متن و جملات ادبی عاشقانه و جدید

 

در این بخش متن و جملات احساسی عاشقانه و زیبا را آماده کرده و امیدواریم که لذت ببرید.

قانون جاذبه را سیب کشف کرد وقتی آدم برای حوایش بهشت را هم فروخت !

متن ادبی عاشقانه

از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند
با تو باید مثل باران حرف زد !

*****

می ترسم کسی جایم را در قلبت بگیرد

بوی تنت را بگیرد

آغوشت را از من بگیرد

چه احساس مبهمی است حسادت !

*****

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی
تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

*****

رفتن فعل قشنگی نیست ؛ با من فقط راه بیا …

*****

لبانت طعم انار می دهند
بهشت را دانه دانه بر لبانم بگذار !

متن ادبی عاشقانه

جاده لحظه به لحظه با من می آید
گویی کنجکاو است که برای دیدار چه کسی چنین بیتابم !!!

جملات ادبی عاشقانه برای یار

بس کن چقدر خیره به امواج می شوی ؟
دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود !!!

*****

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای یک کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست،
زندگی چرخش این عقربه هاست،
زندگی راز دل مادر من.
زندگی پینه ی دست پدر است،
زندگی مثل زمان در گذر است….

*****

دلگیرم

از کسی که مرا غرق خودش کرد!

اما نجاتم نداد …

متن ادبی عاشقانه

متن ادبی عاشقانه

نمیدانم تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه ی تو ؟
نمیدانم چون تو را دوست دارم نفس میکشم یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم ؟
نمیدانم زندگیم تکرار دوست داشتن توست یا تکرار دوست داشتن تو زندگیَم ؟
تنها میدانم ، بسیار میخواهم تو را …

*****

دو کلام حرف حساب باهات دارم :

” دوست دارم ”

*****

برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم  که میگفت
پاشو ببین عجب برفی اومده
برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار
مادرم حتی یک ساعت بیشتر
برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات
برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !!
برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم
تا ابد ادامه داشت
اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد
برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد……
و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……

*****

بیشتر : متن عاشقانه

متن ادبی عاشقانه

هیچ رویایی به پای بیداریم با تو نمیرسد

خواب ها فقط خودشان را اذیت می کنند !

متن ادبی عاشقانه

اعتیاد هم دلیل زیبایی است برای مردن

وقتی که تزریق هوای تو باشد …

*****

♥من گفتگوهاے طولانیِ قبل خواب را دوست دارم
آنجایے ڪه هر دومان خیره به سقف
سر یڪ جمله‌ے ساده اما دلچسب
روے شانه،
سمتِ هم بر مے گردیم… ♥♥♥

*****

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی…
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی …
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات…
گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که…
گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای…!
که می شناسی بنشینی و”فقط” نگاه کنی…
گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود…
گاهی دلگیری…شاید از خودت…شاید

متن ادبی عاشقانه

متن های عاشقانه ادبی و زیبا برای عشق

تو را دوست دارم
و هیچ كس از مردان این زمانه
جرأت ندارد این عشق را
كه همچو ماری بر كوزه ی قلبم پیچیده
از من دور كند
من هر صبح این زهر را
كه تو بر جریان قلب م میریزی
سرمیكشم
میمیرم
و شب بار دیگر
برای دوست داشتنت
زنده میشوم …

*****

معشوقه ای پیدا کرده ام به نام روزگار

این روزها مرا در آغوش خویش سخت به بازی گرفته است

*****

♥مے شود آنقدر بوسه بارانم ڪنے ڪه خواب ببرد
مرا… ؟
مے شود جورے صدایم ڪنے ڪه قند توے دلم آب شود… ؟
مے شود بنشینم ڪنار دستت،
دستت را بیاندازے دور گردنم،
بینے ات را بچسبانے به بینے ام،
چشم بدوزے به چشمم،
دیوانه ام ڪنی…؟
مے شود آنقدر حریصانه و یڪریز ” دوستت دارم ” بگویی، ڪه دیگر گوشم بدهڪار هیچ حرف حسابے نباشد….؟
مے شود دستهایت فقط گره دست هاے من شود…؟
تو با من قدم بزنی،
من به آدم ها فخر بفروشم
مے شود راه بیایے با دلم…؟
مے شود بغلم ڪنی،
سرم را بگذارم روے شانه ات
هے بوسه بزنے به موهایم
مے شود عطر موهایم دیوانه ات ڪند…؟
مے شود دیوانه ام شوی…؟
مے شود یڪ خواهش دیگر هم بڪنم؟
مے شود مال من شوی…؟ ♥♥♥

نظرات